معنی فارسی fetch-
B1آوردن، گرفتن چیزی و بازگرداندن آن به محل اصلی.
To go and bring back something; to retrieve.
- VERB
example
معنی(example):
سگ به یادگیری fetch برای آوردن توپ هنگام پرتاب آموزش داده شده بود.
مثال:
The dog was trained to fetch the ball when thrown.
معنی(example):
اگر مدارک را بیاوری، میتوانیم جلسه را شروع کنیم.
مثال:
If you fetch the documents, we can start the meeting.
معنی فارسی کلمه fetch-
:
آوردن، گرفتن چیزی و بازگرداندن آن به محل اصلی.