معنی فارسی fetidity
B2بوی بد و نامطبوع، بهویژه بویی که ناشی از فساد یا تجزیه مواد باشد.
A very unpleasant smell; foulness.
- NOUN
example
معنی(example):
بوی فتی دی از زبالهها باعث شد که عبور از کنار آن unpleasant باشد.
مثال:
The fetidity from the garbage made it unpleasant to walk by.
معنی(example):
بوی فتی دی مرداب در تابستان بسیار آزاردهنده بود.
مثال:
The fetidity of the swamp was overwhelming during summer.
معنی فارسی کلمه fetidity
:
بوی بد و نامطبوع، بهویژه بویی که ناشی از فساد یا تجزیه مواد باشد.