معنی فارسی fetidness

B2

وضعیت یا کیفیت بوی بد.

The quality of being fetid; rancidness.

example
معنی(example):

بوی بد آب به ما هشدار داد که آن را نخوریم.

مثال:

The fetidness of the water warned us not to drink it.

معنی(example):

ما بوی بد هوای ساختمان متروکه را متوجه شدیم.

مثال:

We noticed the fetidness of the air in the abandoned building.

معنی فارسی کلمه fetidness

: معنی fetidness به فارسی

وضعیت یا کیفیت بوی بد.