معنی فارسی few and far between

B2

چیزی که به ندرت رخ می‌دهد یا کم پیش می‌آید.

Occurring infrequently; not common.

adjective
معنی(adjective):

Rare and scarce; hard to find.

example
معنی(example):

فرصت‌های شغلی خوب در این شهر کم و نایاب است.

مثال:

Good job opportunities are few and far between in this town.

معنی(example):

رویدادهایی مانند این کم و نایاب هستند.

مثال:

Events like this are few and far between.

معنی فارسی کلمه few and far between

: معنی few and far between به فارسی

چیزی که به ندرت رخ می‌دهد یا کم پیش می‌آید.