معنی فارسی fezes

B1

نوعی کلاه سنتی، معمولاً قرمز با دمی سیاه.

A cylindrical hat usually made of felt, often worn in Middle Eastern countries.

example
معنی(example):

گردشگران در حین کاوش در بازار، فروض پوشیدند.

مثال:

The tourists wore fezes while exploring the market.

معنی(example):

فروها غالباً در جشنواره‌های فرهنگی پوشیده می‌شوند.

مثال:

Fezes are often worn at cultural festivals.

معنی فارسی کلمه fezes

: معنی fezes به فارسی

نوعی کلاه سنتی، معمولاً قرمز با دمی سیاه.