معنی فارسی fibrocartilaginous
B2نسبت به بافتهایی که شامل فیبر و کلاژنی میباشند و در دفاع و حرکت بدن نقش دارند.
Referring to tissues that contain both fibers and cartilage, supporting structure and function.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ساختار فیبروکارتلاژنی ستون فقرات انعطافپذیری را فراهم میکند.
مثال:
The fibrocartilaginous structure of the spine provides flexibility.
معنی(example):
آسیب به بافتهای فیبروکارتلاژنی میتواند منجر به درد شود.
مثال:
Injury to fibrocartilaginous tissues can lead to pain.
معنی فارسی کلمه fibrocartilaginous
:
نسبت به بافتهایی که شامل فیبر و کلاژنی میباشند و در دفاع و حرکت بدن نقش دارند.