معنی فارسی fibrosities

B1

فیبروز‌ها به مجموعه‌ای از شرایط دلالت دارند که در آن بافت‌های همبند دچار سفتی و تغییر شکل شده‌اند.

Plural of fibrosity; conditions characterized by the presence of fibrous tissue.

example
معنی(example):

معاینه نشان داد که چندین فیبروز در بافت ریه وجود دارد.

مثال:

The examination revealed multiple fibrosities in the lung tissue.

معنی(example):

فیبروز‌ها می‌توانند نشانه‌ای از بیماری‌های مزمن ریوی باشند.

مثال:

Fibrosities can indicate chronic lung diseases.

معنی فارسی کلمه fibrosities

: معنی fibrosities به فارسی

فیبروز‌ها به مجموعه‌ای از شرایط دلالت دارند که در آن بافت‌های همبند دچار سفتی و تغییر شکل شده‌اند.