معنی فارسی fibrotic

B2

فیبروتیک (fibrotic) به شرایطی اطلاق می‌شود که در آن بافت‌های فیبری در اندام‌ها تشکیل می‌شوند و باعث تغییرات عیبی در عملکرد آنها می‌شوند.

Relating to, characterized by, or affected by fibrosis, typically involving the formation of excess fibrous connective tissue.

example
معنی(example):

تغییرات فیبروتیک در ریه‌ها می‌تواند بر تنفس تأثیر بگذارد.

مثال:

Fibrotic changes in the lungs can affect breathing.

معنی(example):

او با یک بیماری فیبروتیک در کبدش تشخیص داده شد.

مثال:

She was diagnosed with a fibrotic condition in her liver.

معنی فارسی کلمه fibrotic

: معنی fibrotic به فارسی

فیبروتیک (fibrotic) به شرایطی اطلاق می‌شود که در آن بافت‌های فیبری در اندام‌ها تشکیل می‌شوند و باعث تغییرات عیبی در عملکرد آنها می‌شوند.