معنی فارسی fibs

B1

دروغ‌های کوچک و خفی، معمولاً برای حفظ احساسات دیگران گفته می‌شوند.

A trivial or minor lie, often told to avoid causing discomfort or feelings.

noun
معنی(noun):

A lie, especially one that is more or less inconsequential.

معنی(noun):

A liar.

معنی(noun):

The fibula.

معنی(noun):

A kind of experimental poem where the number of syllables in each line is the next succeeding Fibonacci number.

example
معنی(example):

او چند دروغ کوچک گفت تا از آسیب زدن به احساسات او جلوگیری کند.

مثال:

She told a few fibs to avoid hurting his feelings.

معنی(example):

دروغ‌های کوچک می‌توانند بی‌ضرر باشند، مانند وقتی که می‌گویی یک هدیه را دوست داری حتی اگر اینطور نباشد.

مثال:

Fibs can be harmless, like when you say you like a gift even if you don't.

معنی فارسی کلمه fibs

: معنی fibs به فارسی

دروغ‌های کوچک و خفی، معمولاً برای حفظ احساسات دیگران گفته می‌شوند.