معنی فارسی fideicommission

B1

فیدیکومیشن، توافقی حقوقی که مدیریت و انتقال دارایی‌ها تحت شرایط خاص را تعیین می‌کند.

A legal agreement that outlines the management and transfer of assets under specific conditions.

example
معنی(example):

فیدیکومیشن چارچوب حقوقی برای فرایند ارث را ایجاد کرد.

مثال:

The fideicommission established a legal framework for the inheritance process.

معنی(example):

این فیدیکومیشن اطمینان می‌دهد که دارایی‌ها به درستی مدیریت می‌شوند.

مثال:

This fideicommission ensures that assets are not mismanaged.

معنی فارسی کلمه fideicommission

: معنی fideicommission به فارسی

فیدیکومیشن، توافقی حقوقی که مدیریت و انتقال دارایی‌ها تحت شرایط خاص را تعیین می‌کند.