معنی فارسی fideicommissum

C2

فیدیکومیسوم نوعی از اعتماد قانونی است که در آن فرد وصیت می‌کند که اموالش به شخص یا اشخاص خاصی پس از فوت او منتقل شود.

A legal arrangement in which property is granted to a beneficiary upon the death of the owner, usually under specific conditions.

example
معنی(example):

فیدیکومیسوم یک اعتماد است که اطمینان حاصل می‌کند که اموال به نسل‌های بعدی منتقل می‌شود.

مثال:

A fideicommissum is a trust that ensures property is passed down.

معنی(example):

قانون به فیدیکومیسوم به عنوان راهی برای حفاظت از ارثیه‌ها احترام می‌گذارد.

مثال:

The legal system recognizes the fideicommissum as a way to protect inheritances.

معنی فارسی کلمه fideicommissum

: معنی fideicommissum به فارسی

فیدیکومیسوم نوعی از اعتماد قانونی است که در آن فرد وصیت می‌کند که اموالش به شخص یا اشخاص خاصی پس از فوت او منتقل شود.