معنی فارسی fidgeter
B1فیدجر به فردی اطلاق میشود که به طور مداوم بیقرار است.
A person who fidgets or is restless.
- NOUN
example
معنی(example):
او در جلسات فردی بیقرار است.
مثال:
He is quite the fidgeter at meetings.
معنی(example):
از آنجا که فردی بیقرار است، او اغلب در کلاس با خودکارش بازی میکند.
مثال:
Being a fidgeter, she often plays with her pen during class.
معنی فارسی کلمه fidgeter
:
فیدجر به فردی اطلاق میشود که به طور مداوم بیقرار است.