معنی فارسی field kitchen
B1آشپزخانه میدانی، محلی موقتی برای آماده‌سازی غذا در شرایط خاص مانند اردوها و مناطق جنگی.
A temporary kitchen set up in the field to prepare meals, often used by military or relief organizations.
- noun
noun
معنی(noun):
A mobile kitchen used to provision personnel on or near the site of a military operation.
example
معنی(example):
سربازان وعده‌های غذایی خود را در یک آشپزخانه میدانی پختند.
مثال:
The soldiers cooked their meals in a field kitchen.
معنی(example):
یک آشپزخانه میدانی برای تغذیه داوطلبان در این رویداد برپا شد.
مثال:
A field kitchen was set up to feed the volunteers at the event.
معنی فارسی کلمه field kitchen
:
آشپزخانه میدانی، محلی موقتی برای آماده‌سازی غذا در شرایط خاص مانند اردوها و مناطق جنگی.
