معنی فارسی fieldleft

B1

مربوط به موقعیت سمت چپ در میدان، به ویژه در ورزش‌ها.

Referring to a left-sided position on the field, especially in sports.

example
معنی(example):

نقش سمت چپ میدانی برای تیم حیاتی بود.

مثال:

The fieldleft position was crucial for the team.

معنی(example):

او در طول تمام مسابقه در سمت چپ میدانی بازی کرد.

مثال:

He played fieldleft during the entire match.

معنی فارسی کلمه fieldleft

: معنی fieldleft به فارسی

مربوط به موقعیت سمت چپ در میدان، به ویژه در ورزش‌ها.