معنی فارسی fight-back

B1

مقاومت کردن، اقدام به دفاع از خود یا چیزی که به آن آسیب رسیده است.

To respond to an attack or threat with a counter-strategy.

example
معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند که پس از رفتار ناعادلانه مقاومت کنند.

مثال:

They decided to fight-back after the unfair treatment.

معنی(example):

جامعه در برابر تغییرات پیشنهادی مقاومت خواهد کرد.

مثال:

The community will fight-back against the proposed changes.

معنی فارسی کلمه fight-back

: معنی fight-back به فارسی

مقاومت کردن، اقدام به دفاع از خود یا چیزی که به آن آسیب رسیده است.