معنی فارسی fight-backs
B1مقاومتهای جمعی به منظور دفاع در برابر یک تهدید.
Organized responses to counteract an attack or injustice.
- NOUN
example
معنی(example):
مقاومتها برای بازپسگیری حقوقشان سازماندهی شد.
مثال:
The fight-backs were organized to reclaim their rights.
معنی(example):
مقاومتها اغلب تنشها را بین گروهها افزایش میدهند.
مثال:
Fight-backs often escalate tensions between groups.
معنی فارسی کلمه fight-backs
:
مقاومتهای جمعی به منظور دفاع در برابر یک تهدید.