معنی فارسی fighting words
B1کلماتی که باعث برانگیختن خشم یا تنش می‌شوند و معمولاً در مباحثات یا درگیری‌ها به کار می‌روند.
Words that can provoke a strong emotional response, often leading to conflict or anger.
- noun
noun
معنی(noun):
Aggressive remarks that foreseeably may lead to a potentially violent confrontation; in law, often considered mitigation for otherwise sanctionable behavior (fighting).
example
معنی(example):
او در حین بحث داغ از کلمات تندی استفاده کرد.
مثال:
He used fighting words during the heated argument.
معنی(example):
کلمات تشویقی مربی باعث شد تا تیم بهتر عمل کند.
مثال:
The coach's fighting words motivated the team to perform better.
معنی فارسی کلمه fighting words
:
کلماتی که باعث برانگیختن خشم یا تنش می‌شوند و معمولاً در مباحثات یا درگیری‌ها به کار می‌روند.
