معنی فارسی figments
B1تصوراتی که واقعی نیستند و از تخیل سرچشمه میگیرند.
Something that has been fabricated or imagined and does not exist in reality.
- noun
noun
معنی(noun):
A fabrication, fantasy, invention; something fictitious.
example
معنی(example):
این داستان فقط یک تصور از تخیل او بود.
مثال:
The story was just a figment of his imagination.
معنی(example):
بسیاری از ترسهای او تصاویری بودند که توسط ذهنش ایجاد شده بودند.
مثال:
Many of her fears were figments created by her mind.
معنی فارسی کلمه figments
:
تصوراتی که واقعی نیستند و از تخیل سرچشمه میگیرند.