معنی فارسی fili

B2

شاعر یا نقالی که مسئول انتقال فرهنگ و تاریخ از طریق شعر و داستان است.

A poet or bard, especially one associated with the oral tradition of storytelling.

example
معنی(example):

در برخی فرهنگ‌ها، فیلی نوعی شاعر یا نقال است.

مثال:

In some cultures, a fili is a type of poet or bard.

معنی(example):

فیلی نقش مهمی در حفظ تاریخ از طریق اشعارشان داشت.

مثال:

The fili played an important role in preserving history through their verses.

معنی فارسی کلمه fili

: معنی fili به فارسی

شاعر یا نقالی که مسئول انتقال فرهنگ و تاریخ از طریق شعر و داستان است.