معنی فارسی fylgja

C1

روح یا موجودی که به یک فرد در زندگی‌اش کمک می‌کند و تجربیات او را نشان می‌دهد.

A spirit or entity in Norse mythology that accompanies and often reflects the character of a person.

example
معنی(example):

در اسطوره‌های اسکاندیناوی، فیلجا روحی است که همراه یک نفر می‌آید.

مثال:

In Norse mythology, a fylgja is a spirit that accompanies a person.

معنی(example):

مفهوم فیلجا در درک باورهای اسکاندینیویایی اهمیت دارد.

مثال:

The concept of fylgja is important in understanding Norse beliefs.

معنی فارسی کلمه fylgja

: معنی fylgja به فارسی

روح یا موجودی که به یک فرد در زندگی‌اش کمک می‌کند و تجربیات او را نشان می‌دهد.