معنی فارسی filiates
B1موجودیتهایی که آموزش و حمایت را در شبکهای از سازمانها یا شرکتها ارائه میدهند.
Organizations or companies that are connected to a larger parent organization.
- NOUN
example
معنی(example):
این موسسه چندین وابسته در سراسر کشور دارد.
مثال:
The institute has several affiliates across the country.
معنی(example):
این شرکت شامل تعدادی وابسته است که به موفقیت آن کمک میکنند.
مثال:
The company includes a number of affiliates that contribute to its success.
معنی فارسی کلمه filiates
:
موجودیتهایی که آموزش و حمایت را در شبکهای از سازمانها یا شرکتها ارائه میدهند.