معنی فارسی filiferous

B1

فیلیفر به خاصیتی اطلاق می‌شود که در آن ساختارهایی به صورت رشته‌ای و باریک شکل می‌گیرند.

Having thread-like features.

example
معنی(example):

برخی از گیاهان فیلیفر هستند و ساختارهای نخ‌مانند را به ثمر می‌آورند.

مثال:

Some plants are filiferous, bearing thread-like structures.

معنی(example):

ارگانیسم‌های فیلیفر ویژگی‌های نازک و رشته‌ای دارند.

مثال:

Filiferous organisms have fine, filamentous features.

معنی فارسی کلمه filiferous

: معنی filiferous به فارسی

فیلیفر به خاصیتی اطلاق می‌شود که در آن ساختارهایی به صورت رشته‌ای و باریک شکل می‌گیرند.