معنی فارسی filtratable
B1قابل فیلتر کردن، به موادی اطلاق میشود که میتوان آنها را به راحتی از طریق فرآیند فیلتر کردن از هم جدا کرد.
Capable of being filtered; a characteristic of certain materials.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این ماده به راحتی قابل فیلتر کردن است و آن را مفید میسازد.
مثال:
This material is easily filtratable, making it useful.
معنی(example):
مواد قابل فیلتر در بسیاری از فرآیندهای صنعتی ترجیح داده میشوند.
مثال:
Filtratable substances are preferred in many industrial processes.
معنی فارسی کلمه filtratable
:
قابل فیلتر کردن، به موادی اطلاق میشود که میتوان آنها را به راحتی از طریق فرآیند فیلتر کردن از هم جدا کرد.