معنی فارسی financiering
B1تامین مالی، فرایند تأمین پول یا سرمایه برای راهاندازی یا ادامه یک کار یا پروژه.
The act of providing funding for business ventures or projects.
- VERB
example
معنی(example):
تامین مالی یک شرکت جدید نیاز به برنامهریزی دقیق دارد.
مثال:
Financiering a new venture requires careful planning.
معنی(example):
آنها بر روی تامین مالی برای پروژهی جدید خود متمرکز هستند.
مثال:
They are focusing on financiering for their latest project.
معنی فارسی کلمه financiering
:
تامین مالی، فرایند تأمین پول یا سرمایه برای راهاندازی یا ادامه یک کار یا پروژه.