معنی فارسی find in favour of

B2

در دادگاه یا بررسی قضایی، تصمیم به نفع یک طرف اتخاذ کردن.

To decide in favor of someone in a legal context.

example
معنی(example):

قاضی تصمیم گرفت که به نفع خواهان رای بدهد.

مثال:

The judge decided to find in favour of the plaintiff.

معنی(example):

هیئت منصفه اگر ادله ضعیف باشد به نفع متهم رای خواهد داد.

مثال:

The jury will find in favour of the accused if the evidence is weak.

معنی فارسی کلمه find in favour of

: معنی find in favour of به فارسی

در دادگاه یا بررسی قضایی، تصمیم به نفع یک طرف اتخاذ کردن.