معنی فارسی find-spot

B1

محل مشخصی برای یک فعالیت خاص، به ویژه تجمع یا پیک نیک.

A specific location suitable for an activity, especially gathering.

example
معنی(example):

باید یک مکان خوب برای پیک نیک خود پیدا کنیم.

مثال:

We need to find a good find-spot for our picnic.

معنی(example):

پارک مکان مناسبی برای گردهمایی بود.

مثال:

The park was the perfect find-spot for the gathering.

معنی فارسی کلمه find-spot

: معنی find-spot به فارسی

محل مشخصی برای یک فعالیت خاص، به ویژه تجمع یا پیک نیک.