معنی فارسی find-spots
B1نقاطی که میتوان در آنها چیزی را پیدا کرد یا مکانهایی که چیزی جالب در آن وجود دارد.
Locations where something can be found or interesting spots to visit.
- NOUN
example
معنی(example):
ما چند نقطه زیبا برای عکاسی پیدا کردیم.
مثال:
We discovered some beautiful find-spots for photography.
معنی(example):
راهنما بهترین نقاط پیدا کردن را در شهر به ما نشان داد.
مثال:
The guide showed us the best find-spots in the city.
معنی فارسی کلمه find-spots
:
نقاطی که میتوان در آنها چیزی را پیدا کرد یا مکانهایی که چیزی جالب در آن وجود دارد.