معنی فارسی findfault

B2

Findfault به معنای ایراد گرفتن یا انتقاد کردن از چیزی است.

To look for faults or to criticize.

example
معنی(example):

سخت نیست که در مورد همه چیز ایراد بگیرید.

مثال:

It's easy to findfault with everything.

معنی(example):

او به جای ارائه راه حل‌ها، تمایل دارد اشکال‌تراشی کند.

مثال:

He tends to findfault instead of offering solutions.

معنی فارسی کلمه findfault

: معنی findfault به فارسی

Findfault به معنای ایراد گرفتن یا انتقاد کردن از چیزی است.