معنی فارسی fine-edged
B2ابزاری یا شیئی که دارای لبهای بسیار تیز و دقیق است.
Having a sharp edge that allows for precise cutting or detailing.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
چاقو یک تیغه با لبهی تیز دارد که به آرامی برش میزند.
مثال:
The knife has a fine-edged blade that cuts smoothly.
معنی(example):
هنرمندان بهطور معمول از ابزارهای تیز برای کارهای دقیق استفاده میکنند.
مثال:
Artists often use fine-edged tools for detailed work.
معنی فارسی کلمه fine-edged
:
ابزاری یا شیئی که دارای لبهای بسیار تیز و دقیق است.