معنی فارسی fine-grained

B2

با دقت و جزئیات بالایی انجام شده است، به خصوص در زمینه‌هایی مانند هنری یا علمی.

Having a very small or detailed structure; refined.

adjective
معنی(adjective):

Consisting of fine particles.

معنی(adjective):

Having a fine, smooth texture.

معنی(adjective):

Highly detailed.

example
معنی(example):

هنرمند از بوم با بافت ریز برای نقاشی دقیق استفاده کرد.

مثال:

The artist used a fine-grained canvas for detailed painting.

معنی(example):

داده‌های با بافت ریز امکان تجزیه و تحلیل دقیق‌تری را فراهم می‌کند.

مثال:

Fine-grained data allows for more accurate analysis.

معنی فارسی کلمه fine-grained

: معنی fine-grained به فارسی

با دقت و جزئیات بالایی انجام شده است، به خصوص در زمینه‌هایی مانند هنری یا علمی.