معنی فارسی finger cymbals
B1زنگهای کوچک که بر روی انگشتان قرار میگیرند و هنگام ضربه زدن به هم صدا ایجاد میکنند.
Small percussion instruments worn on the fingers, producing sound when struck together, often used in dance and music.
- NOUN
example
معنی(example):
او روی زنگهای انگشتیاش یک ریتم نواخت.
مثال:
She played a rhythm on her finger cymbals.
معنی(example):
زنگهای انگشتی معمولاً در رقصهای سنتی استفاده میشوند.
مثال:
Finger cymbals are often used in traditional dances.
معنی فارسی کلمه finger cymbals
:
زنگهای کوچک که بر روی انگشتان قرار میگیرند و هنگام ضربه زدن به هم صدا ایجاد میکنند.