معنی فارسی finger-hold

B2

قلاب انگشتی، جایی است که می‌توان با انگشتان نگه داشت.

A secure grip achieved using the fingers in a specific position.

example
معنی(example):

او یک قلاب انگشتی را روی لبه میز محکم کرد.

مثال:

She secured a finger-hold on the edge of the table.

معنی(example):

یک قلاب انگشتی می‌تواند ثبات را در حین انجام فعالیت‌ها فراهم کند.

مثال:

A finger-hold can provide stability while performing tasks.

معنی فارسی کلمه finger-hold

: معنی finger-hold به فارسی

قلاب انگشتی، جایی است که می‌توان با انگشتان نگه داشت.