معنی فارسی fingerable

B1

انگشت‌پذیر به معنای قابلیت استفاده یا تعامل با انگشتان است.

Describes something that can be easily manipulated or operated with fingers.

example
معنی(example):

این صفحه‌نمایش لمسی انگشت‌پذیر و استفاده از آن آسان است.

مثال:

This touchscreen is fingerable and easy to use.

معنی(example):

فقط اقلامی که انگشت‌پذیر هستند، به راحتی قابل دستکاری‌اند.

مثال:

Only fingerable items can be manipulated easily.

معنی فارسی کلمه fingerable

: معنی fingerable به فارسی

انگشت‌پذیر به معنای قابلیت استفاده یا تعامل با انگشتان است.