معنی فارسی finishline
B1خط پایان، نقطهای که مسابقه به پایان میرسد.
The point at which a race concludes.
- NOUN
example
معنی(example):
خط پایان با بادکنکها برای جشن تزئین شده بود.
مثال:
The finishline was decorated with balloons for the celebration.
معنی(example):
او با لبخندی بزرگ به خط پایان رسید.
مثال:
He crossed the finishline with a big smile on his face.
معنی فارسی کلمه finishline
:
خط پایان، نقطهای که مسابقه به پایان میرسد.