معنی فارسی finishlines
B1خطوط پایانی، نشاندهنده پایان مسابقات یا فعالیتهای ورزشی.
Indications of the ends of races or sporting activities.
- NOUN
example
معنی(example):
سازمان برای دویدن تفریحی محلی خطوط پایانی را تعیین کرد.
مثال:
The organization set up finishlines for the local fun run.
معنی(example):
او به سازماندهی خطوط پایانی برای رویداد خیریه کمک کرد.
مثال:
He helped organize the finishlines for the charity event.
معنی فارسی کلمه finishlines
:
خطوط پایانی، نشاندهنده پایان مسابقات یا فعالیتهای ورزشی.