معنی فارسی finlander
B1فنلندر، شخصی که به فنلاند تعلق دارد.
A person from Finland.
- NOUN
example
معنی(example):
یک فنلاندی، یا بومی فنلاند، معمولاً به عنوان فنلندر شناخته میشود.
مثال:
A Finn, or a native of Finland, is often referred to as a Finnlander.
معنی(example):
بسیاری از جامعههای فنلندی به بزرگداشت میراث فرهنگی غنی خود میپردازند.
مثال:
Many Finlander communities celebrate their rich cultural heritage.
معنی فارسی کلمه finlander
:
فنلندر، شخصی که به فنلاند تعلق دارد.