معنی فارسی finlandisation

C1

فینلند سازی، فرآیندی که یک کشور به دلیل فشار یک قدرت بزرگتر بر اساس سیاست‌های خارجی آن قدرت، خود را تطبیق می‌دهد.

A policy of adapting a country’s foreign policy to a larger power's preferences without formally losing sovereignty.

example
معنی(example):

فینلند سازی به معنای سازگاری یک کشور با سیاست خارجی دیگر کشورها است.

مثال:

Finlandisation refers to a country adapting its foreign policy.

معنی(example):

مفهوم فینلند سازی معمولاً در علوم سیاسی مورد بحث قرار می‌گیرد.

مثال:

The concept of Finlandisation is often discussed in political science.

معنی فارسی کلمه finlandisation

: معنی finlandisation به فارسی

فینلند سازی، فرآیندی که یک کشور به دلیل فشار یک قدرت بزرگتر بر اساس سیاست‌های خارجی آن قدرت، خود را تطبیق می‌دهد.