معنی فارسی finlandized

C1

فینلند سازی شده، به معنای وضعیتی است که یک کشور تحت فشار یک قدرت بزرگتر، سیاست‌های خود را به‌گونه‌ای طرح‌ریزی کند که با آن قدرت همخوانی داشته باشد.

Describing a country that has adapted its policies to align with a more powerful country to preserve its own sovereignty.

example
معنی(example):

پس از سال‌ها فشار، آن کشور فینلند سازی شد.

مثال:

After years of pressure, the country was finlandized.

معنی(example):

بسیاری استدلال می‌کنند که ملت به دلیل نگرانی‌های جغرافیایی فینلند سازی شده است.

مثال:

Many argue that the nation has been finlandized due to geopolitical concerns.

معنی فارسی کلمه finlandized

: معنی finlandized به فارسی

فینلند سازی شده، به معنای وضعیتی است که یک کشور تحت فشار یک قدرت بزرگتر، سیاست‌های خود را به‌گونه‌ای طرح‌ریزی کند که با آن قدرت همخوانی داشته باشد.