معنی فارسی finlandised

B1

به معنی سازگار کردن یا تغییر دادن چیزی به سبک فنلاندی.

Having adopted or modified into Finnish characteristics.

example
معنی(example):

او سبک پخت و پز خود را فینلندیز کرده است تا شامل غذاهای بیشتری از ماهی شود.

مثال:

She has finlandised her cooking style to include more fish dishes.

معنی(example):

این رستوران به خاطر منوی فینلندیز شده خود مشهور است.

مثال:

The restaurant is famous for its finlandised menu.

معنی فارسی کلمه finlandised

: معنی finlandised به فارسی

به معنی سازگار کردن یا تغییر دادن چیزی به سبک فنلاندی.