معنی فارسی fire line

B1

خط آتش، مرزی است که برای کنترل و جلوگیری از گسترش آتش‌سوزی‌ها تعیین می‌شود.

A boundary established to prevent the spread of fire, particularly in wildland fires.

example
معنی(example):

آتشنشان‌ها یک خط آتش برای کنترل آتش سوزی ایجاد کردند.

مثال:

The firefighters established a fire line to control the blaze.

معنی(example):

خط آتش در جلوگیری از گسترش آتش‌سوزی‌های جنگلی ضروری است.

مثال:

A fire line is crucial in preventing the spread of wildfires.

معنی فارسی کلمه fire line

: معنی fire line به فارسی

خط آتش، مرزی است که برای کنترل و جلوگیری از گسترش آتش‌سوزی‌ها تعیین می‌شود.