معنی فارسی firefall
B1آبشار آتشین، پدیدهای طبیعی که در آن نور خورشید بر روی یک آبشار خاص میتابد و رنگهای گرم و درخشان ایجاد میکند.
A natural phenomenon where waterfalls appear to glow like fire, especially during sunset.
- OTHER
example
معنی(example):
آبشار آتشین در هنگام غروب واقعاً تماشایی بود.
مثال:
The firefall during the sunset looked breathtaking.
معنی(example):
ما به آبشار آتشین رفتیم و به نظر میرسید که گدازه از سنگها پایین میریزد.
مثال:
We visited the firefall, and it seemed like lava flowing down the rocks.
معنی فارسی کلمه firefall
:
آبشار آتشین، پدیدهای طبیعی که در آن نور خورشید بر روی یک آبشار خاص میتابد و رنگهای گرم و درخشان ایجاد میکند.