معنی فارسی firefanging
B1آتشیندانی، فرآیند یا تکنیکی افسانهای که در آن شخصی دندانهای آتشین یا تواناییهای مرتبط با آتش را به کار میگیرد.
An act or technique related to using fiery fangs, often portrayed in mythical contexts.
- OTHER
example
معنی(example):
تکنیک آتشیندانی به عنوان یک روش بسیار خطرناک شناخته میشود.
مثال:
The technique of firefanging is considered very dangerous.
معنی(example):
او در طول مسابقه در آتشیندانی ماهر بود.
مثال:
He was skilled at firefanging during the competition.
معنی فارسی کلمه firefanging
:
آتشیندانی، فرآیند یا تکنیکی افسانهای که در آن شخصی دندانهای آتشین یا تواناییهای مرتبط با آتش را به کار میگیرد.