معنی فارسی fireplug
B2 /faɪ(ə)plʌɡ/ابزاری برای دسترسی سریع به آب در مواقع آتشسوزی، که معمولاً در خیابانها نصب میشود.
A device installed in urban areas for the fire department to access water for firefighting.
- noun
noun
معنی(noun):
A fire hydrant.
example
معنی(example):
آبپاش به رنگ قرمز روشن رنگآمیزی شده بود تا به راحتی شناسایی شود.
مثال:
The fireplug was painted bright red so it could be easily identified.
معنی(example):
مهم است که محل نزدیکترین آبپاش را در مواقع اضطراری بشناسید.
مثال:
It is important to know the location of the nearest fireplug in case of emergencies.
معنی فارسی کلمه fireplug
:
ابزاری برای دسترسی سریع به آب در مواقع آتشسوزی، که معمولاً در خیابانها نصب میشود.