معنی فارسی first time buyer
B1فردی که برای اولین بار قصد خرید یک دارایی (معمولاً ملک) را دارد و ممکن است به اطلاعات و راهنمایی احتیاج داشته باشد.
A specific designation for individuals purchasing an asset, typically a home, for the first time.
- NOUN
example
معنی(example):
به عنوان یک خریدار اول بار، او در مورد روند خرید مطمئن نبود.
مثال:
As a first time buyer, she was unsure about the process.
معنی(example):
خرید برای اولین بار میتواند هیجانانگیز اما در عین حال ترسناک باشد.
مثال:
Being a first time buyer can be exciting but also overwhelming.
معنی فارسی کلمه first time buyer
:
فردی که برای اولین بار قصد خرید یک دارایی (معمولاً ملک) را دارد و ممکن است به اطلاعات و راهنمایی احتیاج داشته باشد.