معنی فارسی first world
C1کشورهایی که به توسعهیافته معروف هستند و سیستمهای اقتصادی و اجتماعی پیشرفتهای دارند.
Countries that are considered to be economically advanced and developed.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کشورهای اول جهان معمولاً دارای استانداردهای زندگی بالایی هستند.
مثال:
First world countries typically have high living standards.
معنی(example):
زندگی در یک کشور اول جهان معمولاً با راحتیهایی همراه است که دیگران ممکن است نداشته باشند.
مثال:
Living in a first world nation often comes with conveniences that others may not have.
معنی فارسی کلمه first world
:
کشورهایی که به توسعهیافته معروف هستند و سیستمهای اقتصادی و اجتماعی پیشرفتهای دارند.