معنی فارسی first-ever

B2

برای توصیف اولین بار در تاریخ که یک رویداد یا دستاورد خاصی رخ می‌دهد.

Indicating something that has never happened before.

example
معنی(example):

او اولین زنی شد که جایزه نوبل در فیزیک را دریافت کرد.

مثال:

She became the first-ever woman to win the Nobel Prize in physics.

معنی(example):

این اولین باری است که این رویداد را برگزار می‌کنیم.

مثال:

This is the first-ever time we've held this event.

معنی فارسی کلمه first-ever

: معنی first-ever به فارسی

برای توصیف اولین بار در تاریخ که یک رویداد یا دستاورد خاصی رخ می‌دهد.