معنی فارسی firstly

A2 /ˈfɜɹstli/

نخستین، به عنوان یک اصطلاح استفاده می‌شود تا اولویت یا ترتیب را در یک مورد بیان کند.

Used to introduce the first point in a list of arguments or instructions.

adverb
معنی(adverb):

In the first place; before anything else; first.

example
معنی(example):

اول از همه، ما باید تمام مواد را جمع‌آوری کنیم.

مثال:

Firstly, we need to gather all the materials.

معنی(example):

اول از همه، می‌خواهم از همه به خاطر آمدن‌شان تشکر کنم.

مثال:

Firstly, I would like to thank everyone for coming.

معنی فارسی کلمه firstly

: معنی firstly به فارسی

نخستین، به عنوان یک اصطلاح استفاده می‌شود تا اولویت یا ترتیب را در یک مورد بیان کند.