معنی فارسی fish-tailed

B1

که به معنای ماهی و دم یا شکل خاص آن اشاره دارد.

Describing something that has a tail resembling that of a fish.

example
معنی(example):

هنرمند یک پری دریایی با دم ماهی کشید.

مثال:

The artist painted a fish-tailed mermaid.

معنی(example):

این مجسمه طراحی زیبای دم ماهی داشت.

مثال:

The statue had a beautiful fish-tailed design.

معنی فارسی کلمه fish-tailed

: معنی fish-tailed به فارسی

که به معنای ماهی و دم یا شکل خاص آن اشاره دارد.