معنی فارسی fish-tailing
B1فیشتیلینگ یک نوع حرکت یا سبک حرکتی خاص است که شبیه به دم ماهی است.
A movement or style resembling the tail movement of a fish.
- NOUN
example
معنی(example):
این رقص از حرکات فیشتیل الهام گرفته شده بود.
مثال:
The dance was inspired by fish-tailing movements.
معنی(example):
سبک فیشتیل کردن آن را زیبا نشان میدهد.
مثال:
The fish-tailing style makes it look graceful.
معنی فارسی کلمه fish-tailing
:
فیشتیلینگ یک نوع حرکت یا سبک حرکتی خاص است که شبیه به دم ماهی است.