معنی فارسی fishergirl

B1

دختر ماهیگیر به دختری اطلاق می‌شود که به ماهیگیری می‌پردازد.

A girl who fishes.

example
معنی(example):

یک دختر ماهیگیر می‌تواند ساعت‌ها در کنار دریاچه باشد و منتظر صید باشد.

مثال:

A fishergirl can spend hours by the lake, waiting for a catch.

معنی(example):

دختر ماهیگیر یک ماهی بزرگ را که صید کرده بود به خانه آورد.

مثال:

The fishergirl brought home a big fish she caught.

معنی فارسی کلمه fishergirl

: معنی fishergirl به فارسی

دختر ماهیگیر به دختری اطلاق می‌شود که به ماهیگیری می‌پردازد.